اصولا̋ بزرگترین ضربه به کوچ نشینان ایران در دوره رضاخان وارد آمد. رضاخان پس از رو کار آمدن در طول دوازده سال (۱۳۰۰-۱۳۱۲) ایلات لرستان ، بختیاری ، کهکیلویه و بویراحمد ، فارس ، بلوچستان ، کردستان ، آذربایجان ، خراسان و خوزستان را تحت فشار قرار داد و با حملات نظامی و کشتارهای بی رحمانه آنها را سرکوب و یکجانشین کرد. موفقیت رضاخان مرهون تفرقه اندازی بین طوایف و ایلات هر منطقه ، عدم اتحاد و یگانگی بین کوچ نشینان ، به دام انداختن سران و معتمدین از راه نیرنگ و سوگند دروغ و بالاخره استفاده از سلاح و فنون نظامی و مهمتر از همه برخورداری از پشتیبانی انگلیسی ها بود. به هر حال رضاخان پس از آنکه بر کوچ نشینان فائق آمد ، برای اولین بار در تاریخ ، مبادرت به خلع سلاح و یکجانشینی آنها کرد. متأسفانه یکجانشینی کوچ نشینان بدون برنامه و بدون بررسی های لازم و صرفا̋ به خاطر مسائل سیاسی صورت گرفت. در نتیجه خسارت جبران ناپذیری به بار آمد.
دوفشار سیاسی مهم نیز در تغییرات این منطقه سهم عمده ای بازی کرده است. یکی در دهه۱۹۳۰(معادل شمسی ۱۳۰۸) ودیگری در دهه ۱۹۶۰(معادل شمسی ۱۳۳۸) که هر دو دوره انتقالی به شمار می آیند زیرا تخت قاپوی اجباری دهه ۱۹۳۰ پیشاپیش حکایت از تغییرات عمیق در آینده می کرد. وقتی فیلبرگ مدت کمی بعد از تلاش رضاشاه برای اسکان اجباری عشایر در میان پاپی های کوچ نشین را مطالعه می کرد خود دیده است قطعات فراوانی از زمین های کشاورزی مخصوصا در بخش شمالی بالاگریوه ونواحی مجاور زیر کشت بوده است. برحسب ظاهر در بخش جنوبی بالاگریوه به کشت وزرع چندان توجه نمی شده، با این حال آثار کشاورزی مربوط به زمان های گذشته مخصوصا زمین های پله بندی شده در کوهپایه های قابل رویت بوده است. اندکی پیش از اقامت ادلبرگ در هلیلان اولین قانون اصلاحات ارضی در سال ۱۹۶۰ از تصویب گذشته بود. اثرات این قانون در اواسط دهه ۱۹۶۰ در لرستان پس از دوره ای از اصلاحات ومقررات رفته رفته ظاهر شد.
مأمورین نظامی خود را مالک جان و مال و ناموس عشایر می دانستند خود سرانه تصمیمات خود را اجرا می کردند. چه بسیار اتفاق افتاده است که املاک یک طایفه را در اختیار طایفه دیگر قرار می دادند وچه بسیار رهبران و معتمدان را بدون محاکمه به قتل می رساندند ویا به سیاه چال ها می فرستادند. مأمورین نظامی حتی در زندگی خصوصی کوچ نشینان مداخله می کردند ، به طوری که گاهی دخالت آنها منجر به تباه شدن زندگی افراد معصوم می گردید. به عنوان نمونه ؛ قتل ۱۱نفر زن ، مرد و کودک که درنتیجه دخالت بی مورد سپهبد احمدی ( قصاب لرستان) اتفاق افتاده است.
اصولا˝ سیاست در مورد بحث با یورش قوای دولتی به طایفه ʺیار احمدʺ از ایل ʺبیرانوندʺ در سال ۱۳۰۱ آغاز گردید. نتیجه این یورش شکست طایفه مذکور و اسکان اجباری آنها بود.
تهاجم نیروهای دولتی به منظور اجرای سیاست تخته قاپو با شدت وقساوتی بی نظیر ، همچنان تا سال ۱۳۱۲ ادامه یافت.بنا به نوشته رزم آرا مذکور سال جمع آوری کلیه سیاه چادرها ، سال احداث خانه ، سال ممنوعیت حرکت به قشلاق و سال احداث روستاهای بسیار بود.
ارقام زیر سهم ساختمانهای جدید الاحداث در سال ۱۳۱۲ از کل ساختمان های موجود در ۷ ناحیه لرستان را نشان می دهد: چگنی۹۱/۴درصد ، پاپی۴۳درصد ، هرو ۱۷/۷درصد ، سلسله ۳۵/۵ درصد ، دلفان۸۲/۲ درصد ، کرگاه ۴۵/۹درصد و سگوند ۱۷/۳درصد.
با نگاهی به ارقام بالا شتاب رضاخان برای اسکان زودرس عشایر و احداث ساختمان روشن می گردد. به هر حال ، رزم آرا ضمن بیان اقدامات نیروهای دولتی از قبیل : جمع آوری سیاه چادرها گفته شد ، از احداث خانه و مسکن “لری” سخن به میان می آورد. از دید وی مسکن لری عبارت بوده است از ” خانه های ستون به میان ” که چوب مورد نیاز آنها از جنگل های بلوط “مرو” به معنی “گلابی وحشی” تامین می شده است و مطابق دستور وسلیقه الوار ساخته می شود.
اقدامات رضاخان علیه کوچ نشینان
رضاخان پس از سرکوبی کوچ نشینان و گماردن مأمورین نظامی بر آنها ، به یک رشته اقدامات نادرست دست زد که اغلب به شرح زیر است:
۱.یکجانشینی (اسکان)
نتیجه این اقدام ، تلف شدن دام های عشایر که منبع اصلی درآمد آنها بود ولطمه جبران ناپذیری به عشایر و اقتصاد ایران وارد آورد.
۲.تعویض سیاه چادر
از دیگر اقدامات رضاخان از بین بردن سیاه چادرو جایگزین کردن چادرهای سفید بود. با این اقدام عملا̋ وابستگی اقتصادی کوچ نشینان را به بازارها و اقتصاد سرمایه داری غرب فراهم کرد زیرا سیاه چادر از موی بز و بوسیله زنان کوچ نشین بافته می شد ، در حالی که چادر سفید از برزنت ساخته شده و از خارج ، وارد کشور می شد.
۳.خلع سیاه
در مقابل این اقدام یکی از جنگجویان لر هنگام تحویل اسلحه خود به مأمورین نظامی گفته بود ؛ تا این لحظه ما مرد بودیم ولی از این پس مانند زنان زندگی خواهیم کرد.
۴.دگرگونی در نحوه امرار معاش
اسکان اجباری موجب تلف شدن بسیاریاز دانها گردید و کوچ نشینان یکجانشین شده مجبور شدند به کشاورزی بپردازند. چون در کشاورزی دیمی به طور سنتی بازدهی محصولات بسیار کم بود و خانواده های اسکان یافته به سختی امرار معاش می کردند.
۵.تعویض لباس سنتی کوچ نشینان
به دستور رضاخان مردان کوچ نشین به اجبار کلاه معروف به “پهلوی” را به جای کلاه سنتی ه سر نهند و زنان مجبور به برداشتن روسری بودند. لازم به یادآوری است که زنان و مردان عشایرهیچگاه با سربرهنه در انظار ظاهر نمی شدند.
۶.دگرگونی در وضع سیاسی
دخالت مستقیم حکومت رضاخان و گماردن مأمورین نظامی در رأس ایلات عملا̋ موجب دگرگونی هایی در وضع نظام سیاسی کوچ نشینان گردید.
۷.تثبیت مالکیت شهرنشینان بر اراضی کوچ نشینان
در بعضی ازموارد افراد شهرنشین ، در نتیجه تبانی با مأموران دولتی ، اراضی کوچ نشینان را به نام خود به ثبت می رساندند.
۸.تبعید اجباری
رضاخان برای تضعیف و نظارت بر کوچ نشینان ، دستور تبعید بعضی از ایلات را که در برابر مأمورین نظامی مقاومت به خرج داده یا اینکه از ترس مجازات شدید به کوه ها پناه برده بودند ، صادر کرد. بطور مثال ؛طوایف میر و بیرانوند از لرستان را به خراسان کوچانده شدند.
۹.تأسیس دارلتربیه عشایری
دولت رضاخان کوچکترین توجهی به آموزش و پرورش عشایری نداشت و فقط برای خالی نبودن عریضه چند دارلتربیه یا مدارس عشایری آن هم در شهرها بنا کرد.
همانطوری که پیداست ، اقدامات رضاخان نه تنها به سود کوچ نشینان نبود ، بلکه باعث نابه سامانی و از هم پاشیدگی زندگی آنان گردید. کوچ نشینان که از یک طرف آزادی خود را از دست داده و از طرف دیگر با فقر دست به گریبان بودند به شدت از دولت ناراضی بودند. به همین دلیل هم ، به محض تبعید رضاخان در سال ۱۳۲۰، اغلب کوچ نشینان اسکان یافته فرصت را غنیمت شمرده مجددا̋ سیاه چادرها را برافراشتند و زندگی کوچ نشینان را از سر گرفتند.
شاید بتوان از جنبه های مثبت عملکرد رضاخان نسبت به عشایر را سرمایه گذاری و گردشگری ، احداث راه آهن مرکز- جنوب را نام برد واز جنبه های منفی آن نیز شبیخون به عشایر لرستان در “تنگ شبیخون” ، به دلیل اینکه عشایر را راهزن تلقی می کرد.
منبع: ثبت میراث معنوی/ واحد کارآموزی/ زینب حاجری