زیستگاه پستانداران
هریک از پستانداران در محدوده های طبیعی مشخصی زندگی می کنند که به آن ها زیستگاه می گویند. زیستگاه تأمین کننده آب، غذا و پناهگاه و محل تولید مثل حیوان است. هر زیستگاه شامل مجموعه ای تیپ پوشش گیاهی، پستی و بلندی، نوع خاک، آب و هواف میزان بارندگی، میزان نور، غذا و مناسبات بین آنهاست که باعث ایجاد شرایطی مناسب برای زندگی جانوران می شود. بعضی از پستانداران که رژیم غذایی خاصی دارند فقط در زیستگاهی که آن نوع غذا یافت می شود زندگی می کنند. مثلاً سنجاب ایرانی که غذای اصلی اش دانه بلوط است در زیستگاه زاگرس که درختان بلوط وجود دارد زندگی می کند. ولی برخی دیگر مانند شغال که از غذاهای متنوع گیاهی و جانوری استفاده می کند در اکثر زیستگاه ها مشاهده می شود.
کشور ما علاوه بر دارا بودن چین خوردگی ها، کویرها و شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص، به علت قرار گرفتن در محدوده دو ناحیه جغرافیایی زیستی جانوری جهانی پالئارکتیک (Palearctic) و اُرینتال (Oriental) و مجاورت با ناحیه اتیوپین (Ethiopian) و عبور کمربند کویری صحارا سندی (Sahara Sindian) از آن و از طرف دیگر اتصال قبلی فلات ایران با ابر قاره گندوانا (افریقا، استرالیا، امریکای جنوبی) و سپس جدا شدن از این ابر قاره (با فون وفلور متمایز) و چسبیدن آن به اوراسیا، از زیستگاه های متنوعی برای زندگی گونه های مختلف پستانداران برخوردار است، علیرغم وجود این تنوع زیستگاهی تقسیم بندی و مرزبندی مشخصی در مورد زیستگاه های پستانداران انجام نگرفته بود ولی از آنجایی که آگاهی از زیستگاه هر یک از گونه ها می تواند کمک زیادی به شناسایی آن ها بنماید، بنابراین سعی نموده اند تا با در نظر گرفتن مرزبندی های انجام شده در مورد پوشش گیاهی و استفاده از نقشه های پراکندگی پستانداران، تعداد هفت زیستگاه متفاوت را برای پستانداران ایران مشخص و تفکیک نمایند:
زیستگاه خزری:
این زیستگاه دربر گیرنده جنگل های موجود در دامنه های شمالی سلسله جبال البرز است که از آستارا شروع می شود و تا پارک ملی گلستان ادامه می یابد. طول این زیستگاه حدود 800 کیلومتر و عرض آن بین20 تا 70 کیلومتر است، میزان نزولات آسمانی نسبت به سایر مناطق ایران بالاتر است و در برخی سال ها به 2400 میلی متر در سال می رسد. پوشش گیاهی از گونه های متنوع درختان، درختچه ها و گیاهان علفی بسیار متراکم تشکیل شده است که از میان آن ها می توان درختان توسکا، آزاد، انجیلی و شمشاد را نام برد. پستانداران این زیستگاه معمولاً روزها در قسمت های متراکم جنگل به سر برده و شب ها در مناطق باز به فعالیت می پردازند. برخی از پستانداران خاص این زیستگاه شامل مرال، شوکا، اُشگول و سمور جنگلی است. ببر مازندران نیز در این زیستگاه وجود داشته که حدود 50 سال پیش منقرض شده است.
زیستگاه کوهستانی:
از مشخصات این زیستگاه وجود کوه های مرتفع به صورت تیغه های صخره ای یا تپه های بلند است. درجه حرارت نسبت به مناطق همجوار پایین تر و میزان بارندگی بیشتر است. پوشش گیاهی شامل علفزارها بوته زارها و درختانی مانند ارس است. پستانداران این زیستگاه ذخیره چربی زیادی دارند. برخی از اندام های بدنشان مانند گوش و دُم کوتاه است و موهای بلندی دارند. برای هماهنگی با محیط، رنگ موهای برخی از پستانداران ساکن در این زیستگاه مانند راسو در فصل زمستان از قهوه ای به سفید تغییر می یابد. گروهی از پستانداران این زیستگاه نظیر برخی از خفاش ها و قوچ و میش ها به مجرد سرد شدن هوا به مناطق گرمتر مهاجرت می کنند ولی برخی دیگر از قبیل خارپشت ها به خواب زمستانی فرو می روند. از پستانداران خاص این زیستگاه می توان وُل برفی، کل و بز و پلنگ را نام برد.
زیستگاه جنگلی زاگرس:
رشته کوه زاگرس از شمال غربی کشور به جنوب شرقی امتداد دارد. پوشش گیاهی در نواحی شرقی شامل گیاهان سردسیری و در نواحی غربی شامل گیاهان گرمسیری است. بخش عمده پوشش گیاهی این زیستگاه را درختان بلوط تشکیل می دهد. در ارتفاعات بالاتر از مرز جنگل (حدود 2300 متر) علفزارها و بوته زارهای انبوه مشاهده می شود. سنجاب ایرانی از پستانداران خاص این زیستگاه است.
زیستگاه بیشه زار خوزستان:
در منطقه خوزستان دشت های وسیع کم ارتفاع و رودخانه های پُر آبی وجود دارد. درجه حرارت در این منطقه بالا است و یخبندان وجود ندارد. به استثنای بعضی از مناطق اطراف رودخانه ها که بیشه زارها و درختان انبوهی از قبیل پده، سریم و گز دارند، در بقیه نقاط پوشش گیاهی بسیار کم و پراکنده است. از پستانداران خاص این زیستگاه می توان گوزن زرد ایرانی و حشره خور شوش را نام برد، تا 70 سال پیش شیر ایرانی نیز در این زیستگاه وجود داشته است.
زیستگاه بیابانی:
این زیستگاه بخش وسیعی از اراضی مرکزی کشور را که شامل شن زارها و کویرها است در بر می گیرد. میزان بارندگی و رطوبت نسبی در این زیستگاه بسیار کم است به طوری که در برخی از مناطق این زیستگاه ممکن است چندین سال باران نبارد. روزها هوا بسیار گرم و شب ها سرد است. گیاهان مناطق بیابانی اکثراً دارای برگ های بسیار کوچک و گوشتی می باشند. از گیاهان این منطقه می توان از تاغ و کاروان کُش نام برد. پستانداران این زیستگاه خود را نسبت به شرایط محیط تطابق داده اند، اکثر آن ها روزها را زیر زمین و یا در سایر پناهگاه ها به سر می برند ولی شب ها فعال هستند، آب مورد نیاز خود را ازگیاهان و یا شبنم تأمین می کنند. برخی از آن ها نیز در فصل گرما که آب و غذا کمیاب است به خواب تابستانی فرو می روند. گوش ها معمولاً بزرگ و علاوه بر تشخیص صدا مانند رادیاتور ماشین تبادل حرارتی انجام می دهد. کف پاها نیز به منظور حرکت در شنزارها و جلوگیری از ایجاد صدا و مقابله با داغی زمین بسیار پهن و دارای موهای بلند است. از پستانداران شاخص این زیستگاه می توان روباه شنی، یوز، جبیر و گور را نام برد.
زیستگاه استپی:
این زیستگاه که بخش عظیمی از کشور را در بر می گیرد، شامل تمام دشت های وسیع و به نسبت مرتفع واقع در بین رشته کوه های البرز و زاگرس تا مرز افغانستان و پاکستان است.
میزان بارندگی نسبتاً کم است، در فصل زمستان در اغلب مناطق این زیستگاه یخبندان وجود دارد. پوشش گیاهی کوتاه و اکثراً از گونه های بالش وش نظیر گون و درمنه است. پستانداران این زیستگاه معمولاً دست و پایی بلند دارند و قادرند با سرعت زیاد بدوند. این دویدن برای آن ها که جایی برای پنهان شدن یا کمین کردن ندارند بسیار ضروری است. از پستانداران خاص این زیستگاه می توان آهو و دوپای فیروز را نام برد.
زیستگاه بلوچی:
این زیستگاه نواحی ساحلی دریای عمان و بخشی از سواحل خلیج فارس را شامل می شود. (زیستگاه بلوچی ابتدای ناحیه جغرافیایی زیستی جهانی اورینتال محسوب می شود) در این زیستگاه درجه حرارت و میزان رطوبت بالا است. یخبندان وجود ندارد، پوشش گیاهی در بعضی از بخش های آن نسبتاً متراکم و شامل درختان و درختچه های گرمسیری نظیر حوا، داز، لور، آکاسیا و کهور است. حیوانات این زیستگاه شباهت زیادی به گونه های هندی دارند. از پستانداران خاص این زیستگاه می توان خرس سیاه و سنجاب بلوچی را نام برد.
تشکیلات اجتماعی:
پستانداران را از نظر نحوه زندگی می توان به دو گروه تقسیم نمود: پستانداران اجتماعی و پستانداران غیر اجتماعی یا تک زی. تعداد زیادی از گونه های پستانداران نظیر اکثر سُم داران خفاش ها، جوندگان و دلفین ها زندگی اجتماعی دارند و در دسته های کوچک و بزرگ زندگی می کنند. در اکثر گونه های سُم داران مانند مرال، کل و بُز و قوچ و میش، بیشتر اوقات ماده ها به همراه بچه ها و حیوانات جوان، جدا از گروه نرهای مسن زندگی می کنند ولی در فصل جفت گیری همگی به صورت گلۀ واحدی در می آیند. در این فصل نرهای قدرتمند هدایت گله را به عهده گرفته و نرهای دیگر را از گله بیرون می کنند. در خفاش ها نیز نرها جدا از ماده ها و بچه ها زندگی می کنند. ولی با فرا رسیدن فصل پاییز یا بهار که زمان جفت گیری است همگی به صورت کلنی واحدی در می آیند.
تعدادی از گونه های پستانداران به خصوص طعمه گیرها (Predators) از قبیل حشره خورها و گوشت خوارانی مانند پلنگ و سمور، تک زی هستند و به صورت غیر اجتماعی زندگی می کنند. این حیوانات معمولاً اراضی مشخصی را به عنوان قلمرو (Territory) خود انتخاب می کنند و محدوده آن را به وسیله علائمی مانند بوی ادرار یا ملاقات با همسایگان مشخص می نمایند. وسعت قلمرو بستگی به میزان مواد غذایی و توانایی حیوان در برخورد با حیوانات مجاور دارد. اغلب پستانداران تک زی، به خصوص نرها، از قلمرو خود به دقت مراقبت و از آن دفاع می کنند. در حیواناتی نظیر روباه گاهی حیوان نر قسمتی از قلمرو ماده را در فصل جفت گیری در اختیار می گیرد. رودک ها (گورکن ها) نیز که به صورت خانوادگی زندگی می کنند، همگی دارای یک قلمرو واحد هستند و محدوده آن را به وسیله بو معین می کنند. آن ها قادرند بوی مشخصه خانواده خود را از بوی خانواده های دیگر تشخصی دهند. برخی از پستانداران از قبیل اکثر گوشت خواران علاوه بر قلمرو، محدوده وسیع تری را نیز برای گشت زنی و شکار انتخاب می کنند که به آن گستره خانگی (Home-Range) می گویند. محدوده قلمرو در داخل گستره خانگی قرار دارد.
در برخی از جوندگان نظیر موش ها و یا گوشت خوارانی از قبیل گرگ و یا شیر سلسله مراتب خانوادگی وجود دارد. حیوانات جوان تحت امر حیوانات مسن و قوی تر هستند و حتی گاهی در قلمرو آن ها اجازه جفت گیری ندارند.
غذا
پستانداران دارای عادات غذایی متفاوتی هستند. بعضی از گونه ها رژیم غذایی خاصی دارند و فقط از یک منبع غذایی استفاده می کنند، مانند اکثر خفاش های ایران که فقط از حشرات تغذیه می کنند. گروهی دیگر نظیر خارپشت ها و خرس ها قادرند از منبع غذایی مختلف اعم از گیاهی و جانوری استفاده کنند. اکثر علفخواران در فصول بهار و تابستان از گیاهان تازه و آبداری که در دسترسشان قرار دارد تغذیه می کنند، ولی در فصل زمستان که منبع غذایی کاهش می یابد، رژیم غذایی خود را تغییر می دهند. برای مثال در فصل زمستان خرگوش از پوست درختان، سنجاب ایرانی از دانه های بلوط، شوکا از برگ های سبز تمشک و بسیاری از جوندگان از دانه هایی که ذخیره کرده اند استفاده می نمایند.
اکثر گوشتخواران نظیر روباه، گرگ و پلنگ ترجیح می دهند از منابع غذایی سهل الوصول و قابل دسترس استفاده کنند. برای مثال گرگ ها که در گذشته از طعمه هایی مانند قوچ و میش، کل و بُز و مرال تغذیه می کردند به علت کاهش شدید جمعیت این طعمه ها ترجیح می دهند که از جوندگان، حشرات و دام های اهلی که به آسانی در دسترس آن ها قرار دارد استقاده کنند. در مناطق شمالی آذربایجان غربی گرگ ها به خوردن هندوانه روی آورده اند، به طوری که در حال حاظر در مناطقی مانند مراکان واقع در آذربایجان غربی گرگ ها یکی از مهمترین آفات این محصول به شمار می روند. در مناطق دشت ترکمن صحرا روباه معمولی و در مناطق کویری یزد نیز روباه شنی از آفات هندوانه محسوب می شوند.
برخی از پستانداران نظیر خارپشت، خفاش و سنجاب زمینی به مجرد سرد شدن هوا و کمیاب شدن مواد غذایی برای مدتی که امکان دارد از چندین ماه تجاوز نماید به خواب زمستانی (Hibernation) فرو می روند. در حالت خواب زمستانی درجه حرارت بدن به شدت کاهش یافته و ضربان قلب نیز که در برخی گونه ها حدود 200 بار در دقیقه است ممکن است به حدود 5 بار در دقیقه برسد. در طول خواب زمستانی حیوان اصلا غذا نمی خورد و در حالتی شبیه بیهوشی کامل به سر می برد و این حالت تا گرم شدن هوا ادامه دارد. در مناطق گرم بیابانی هم که آب و غذا در فصل تابستان نایاب است برخی از پستانداران نظیر سنجاب ناخن دراز و یا بعضی از دوپاها در لانه زیر زمینی خود به خواب تابستانی (Aestivation) فرو می روند که با کاهش دمای بدن و تعداد ضربان قلب و حالتی شبیه بیهوشی حیوان همراه است.
تولید مثل
پستانداران را می توان براساس شیوه جفت گیری به دو گروه تک همسری (Monogamous) و چند همسری (Polygamous) تقسیم نمود. به طور کلی زمان جفت گیری، طول دوران بارداری، تعداد نوزادان و دفعات زایمان در سال بین اکثر گونه های پستانداران متفاوت است. زایمان معمولاً در فصل مناسب که آب و غذا فراوان و هوا معتدل است انجام می گیرد، از آنجا که مدت آبستنی در بین افراد یک گونه ثابت است، جفت گیری در زمانی انجام می گیرد که ماده ها بتوانند نوزاد خود را در فصل مناسب به دنیا بیاورند. بنابراین در کشور ما ایران که دارای مناطق گرمسیر، معتدل و سردسیر است، فصل جفت گیری و زمان زایمان حتی برای یک گونۀ حیوان نیز در مناطق مختلف متفاوت است. برای مثال در حیوانی مثل کل و بز که مدت آبستنی اش حدود 5 ماه است زمان جفت گیری در مناطق گرمسیر کشور (مانند هرمزگان و بوشهر) اواخر شهریور و مهر و در مناطق سردسیر (ارتفاعات البرز و زاگرس) اواسط آذرماه است. بنابراین اکثر نوزادان، در مناطق گرمسیر، اسفند ماه و در مناطق سردسیر اردیبهشت ماه که مناسب ترین فصل در این مناطق است متولد می شوند.
طول دوره آبستنی در بین گونه های پستانداران متفاوت است. معمولاً هرچه اندازۀ جثه بزرگتر باشد مدت آبستنی طولانی تر است. ولی این موضوع در مورد همه پستانداران صادق نیست، برای مثال دوران آبستنی در گوشت خواران که تا زمان زایمان باید تحرک و چالاکی زیادی برای شکار داشته باشند بسیار کوتاه است. در این دسته از پستانداران تعداد نوزادان نسبتاً زیاد است و معمولا همگی نارس، لخت، کور و کر متولد می شوند، مدت طولانی در لانه می مانند و به شدت آسیب پذیرند. ولی برعکس در سُم داران مدت زمان آبستنی نسبتاً طولانی و تعداد نوزادان کم است ولی کامل متولد می شوند و قادر به حرکت و تعقیب مادر خود هستند.
در برخی از پستانداران طول مدت زمان آبستنی بیشتر از حد معمول است که به آن تأخیر باروری (Delayed Implantation) می گویند. تأخیر باروری در پستانداران معمولا به دو صورت انجام می گیرد. در برخی از گونه ها، پس از جفت گیری و تشکیل سلول تخم، رشد جنین تا مدتی متوقف می ماند. برای مثال در شوکا در زمان جفت گیری معمولا در اواسط تابستان است ولی به علت تأخیر باروری، زایمان در اوایل بهار یعنی پس از 5/9 تا 10 ماه بعد از جفت گیری انجام می گیرد (در صورتی که آبستنی حقیقی شوکا حدود 4 ماه است). در گروهی دیگر از پستانداران مانند برخی از خفاش هایی که خواب زمستانی دارند جفت گیری در اوایل پاییز انجام می گیرد ولی تخمک گذاری ماده در اوایل بهار است بنابراین اسپرم تمام پاییز و زمستان را در دستگاه تناسلی ماده می گذراند و آبستنی حقیقی در اوایل بهار انجام می گیرد.
طول عمر پستانداران نیز بستگی زیادی به اندازه جثه آن ها دارد معمولاً طول عمر در گونه هایی که جثه بزرگ تری دارند بیشتر است ولی این قانون در مورد کلیه پستانداران عمومیت ندارد، برای مثال طول عمر بعضی از خفاش ها (ماند خفاش سبیل دار که شش گرم وزن دارد) حدود 20 سال است در صورتی که عمر کل و بز و یا قوچ وحشی از 15 سال تجاوز نمی کند. تعیین طول عمر پستانداران در طبیعت بسیار مشکل است و به همین دلیل معمولاً طول عمر حیواناتی که در باغ وحش ها زندگی می کنند ملاک تعیین طول عمر قرار می گیرد که بعضی اوقات به همین نحو عمل می کنند. باید توجه داشت طول عمر اکثر حیواناتی که در باغ وحش ها به صورت اسارت به سر می برند به دلیل مراقبت هایی که از آن ها به عمل می آید بیشتر از آن هایی است که در طبیعت زندگی می کنند. همچنین حیواناتی که در اسارت به سر می برند زودتر از حیواناتی که در طبیعت زندگی می کنند به سن بلوغ می رسند.
ایجاد تعادل اکولوژیک
پستانداران نقش عمده و پیچیده ای در ایجاد تعادل اکولوژیک ایفا می کنند. برای مثال می توان از خفاش های ایران که حشره خوارند (به استثنای یک گونه که میوه خوار است) نام برد. این حیوانات نقش بسیار مؤثری در کنترل جمعیت حشرات موذی و آفات بر عهده دارند. در گذشته ای نه چندان دور تعداد زیادی خفاش در شهرهای بزرگی مثل تهران مشاهده می شد که در کنترل جمعیت حشرات آفت و به خصوص پشه ها بسیار مؤثر بودند ولی در حال حاضر جمعیت این خفاش ها به شدت کاهش یافته یا به کلی از بین رفته است. پستانداران گوشت خوار نیز در ایجاد تعادل اکولوژیک نقش مهمی ایفا می کنند. در مناطقی که تعداد این حیوانات کاهش یافته است، ناهنجاری هایی مانند انفجار جمعیت جوندگان مشاهده می شود. برای مثال در مناطقی مانند دشت ترکمن صحرا به علت کاهش شدید جمعیت جانوران طعمه گیر از قبیل روباه معمولی، روباه ترکمنی، گربه های وحشی و پرندگان شکاری که از کنترل کنندگان مهم جوندگان هستند، جمعیت جونده ای به نام جربیل بزرگ به نحو چشمگیری افزایش یافته است، به طوری که در حال حاضر کلنی های پر جمعیت این جوندۀ بزرگ که از آفات مهم محصولات کشاورزی و مراتع به شمار می آید در حال گسترش است.
جمعیت تشی که بزرگترین جونده ایران به شمار می رود نیز رو به افزایش گذاشته است. دلیل افزایش جمعیت این جانور که یکی از آفات مهم درختان جنگلی، نخلستان ها و صیفی جات محسوب می شود از بین رفتن یا کاهش تعداد پلنگ است به طوری که در حال حاضر در مناطق جنگلی فارس و کرمان و حتی پارک ملی خجیر که در مجاورت شهر تهران قرار دارد، تشی مهم ترین عامل خشک شدن درختان جنگلی به خصوص بنه (نوعی پسته وحشی) به شمار می رود. این حیوانات با استفاده از دندان های پیشین بلند خود پوست درختان قطور را گرداگرد قطع نموده (کت می زند) و باعث خشک شدن آن ها می شود.
کفتار و شغال در طبیعت نقش رفتگر را بر عهده دارند. آنها با خوردن لاشۀ حیوانات و زباله های روستاییان از انتشار بیماری ها و آلودگی محیط زیست جلوگیری می کنند. گوشت خوارانی مانند گرگ و یوز با تعقیب و شکار سُم داران مریض، پیر و ناتوان نقش مؤثری در جلوگیری از بروز بیماری های واگیر و بقاء نسل حیوانات باهوش تر و قوی تر ایفا می کنند. خرس ها نیز که گوشت خوارانی همه چیز خوار هستند، با خوردن میوه های جنگلی و دفع هسته های آن ها سبب تجدید حیات و رویش این درختان در مناطق مختلف می شوند. اسید موجود در معده خرس ها و سایر میوه خواران باعث نازک شدن پوسته دانه ها و کمک به جوانه زدن آن ها می نمایند.
بعضی از جوندگان نظیر سنجاب، اُشگول و هامستر در فصول مناسب مقدار زیادی از دانه ها و میوه های جنگلی را در زیر زمین ذخیره می کنند. همه ساله در اثر مرگ و میر تعدادی از این حیوانات، بذرهای جمع آوری شده در فصل بهار شروع به رویش می کنند و گیاهان جدیدی را به وجود می آورند. گرازها نیز پستانداران مفیدی هستند و می توان آن ها را باغبان جنگل نامید. این حیوانات که پوزه و دندان های بسیار قوی دارند در جستجوی ریشه گیاهان، با زیر و رو کردن خاک آن را شخم زده و عمل هوادهی و پوک نمودن خاک، ذخیره سازی آب، ازبین بردن آفات و زیر خاک کردن بذر گیاهان را به نحو احسن انجام می دهند. از طرف دیگر در فصل زمستان که همه جا پوشیده از برف است این حیوانات با کنار زدن برف و زیر و کردن خاک، مواد غذایی و امکان استراحت را در اختیار پرندگان و حتی برخی از پستانداران قرار می دهند.
وضعیت گونه های پستانداران
با وجودی که در کشور ما قوانین و مقررات شکار و صید، کامل و مترقی است و در قانون اساسی نیز حفاظت از محیط زیست وظیفه ای عمومی تلقی می شود، با این حال طی چندین دهۀ اخیر جمعیت اکثر گونه های پستانداران ایران به نحو بی سابقه ای کاهش یافته و نسل بعضی از گونه ها نیز در خطر انقراض قرار گرفته است.
تجربه ثابت نموده که موفقیت در امر حفاظت از طبیعت به آگاهی و حمایت اقشار مختلف مردم بستگی دارد. بهترین قوانین و سیاست های حفاظت اگر به نحو درست برای مردم توجیه نشود کار آمد نخواهد بود. شایان ذکر است که گونه های حیات وحش و زیستگاه های آن ها در واقع میراث طبیعی کشور ما محسوب می شوند. و به همان اندازه که آثار باستانی اهمیت دارند مناطقی از قبیل پاک های ملی گلستان، توران، بختگان و حیواناتی مانند یوز، گوزن زرد، گور، کل و بز و… نیز حائز اهمیت هستند، شاید هم ارزش بیشتری داشته باشند.
برخی از عوامل مهم تخرب زیستگاه ها و کاهش جمعیت حیات وحش در ایران:
- عدم آگاهی اقشار مختلف مردم نسبت به اهمیت حیات وحش، ترس بی مورد از حیوانات وحشی و نداشتن انگیزه جهت حمایت و حفاظت از آن ها.
- عدم انجام اقدامات لازم به منظور آموزش و آگاه سازی طبقات مختلف مردم نسبت به اهمیت منابع طبیعی و حیات وحش و لزوم حمایت و حفاظت از آن ها.
- تخریب زیستگاه ها به علت تبدیل مراتع و جنگل ها به اراضی کشاورزی، باغات، اماکن مسکونی، کارخانه ها و ایجاد راه ها، که نتیجه آن کاهش فضای حیاتی حیوانات وحشی، تجزیه زیستگاه ها، جلوگیری از جابه جایی و مهاجرت حیوانات و دسترسی سریع و آسان شکارچیان و دامداران به زیستگاه های امن آن ها.
- در اختیار گرفتن صدها هزار اسلحه مجاز و غیر مجاز جنگی و شکاری در دست مردم، به خصوص عشایر و روستانشینان و عدم رعایت قوانین و مقررات مربوطه، مانند شکار حیوانات در فصول ممنوعه یا در مناطق تحت حفاظت سازمان به ویژه در زمان آبستنی و یا دوران شیردهی توسط برخی از آن ها.
- ورود بدون ضابطه میلیون ها دام که چندین برابر ظرفیت قابل تحمل محیط است به زیستگاه های جانوران وحشی که نتیجه آن کاهش فضای حیاتی، تخریب مراتع و جنگل ها، اشغال چشمه ها، رقابت غذایی بین دام ها با علف خواران وحشی، تعقیب و کشته شدن حیوانات به وسیله سگ های گله و سرایت امراض مشترک از دام های اهلی به حیوانات وحشی است.
- در دسترس قرار گرفتن اتومبیل ها و موتورسیکلت های تندرو بیابانی و تعقیب و شکار پستاندارانی از قبیل آهو، جبیر، گور، یوز، کاراکال که در مناطق به نسبت مسطح زندگی می کنند در روز و یا در طول شب (با استفاده از چراغ اتومبیل و یا نورافکن).
- آلودگی های محیط زیست به خصوص استفاده از کودها و سموم شیمیایی که موجب کاهش تعداد پستاندارانی از قبیل حشره خورها، خفاش ها، شنگ، فُک و بسیاری گونه های دیگر گردیده است.
- استفاده از طعمه های مسموم به منظور از بین بردن جوندگان آفت و یا کشتن جانورانی نظیر پلنگ، گرگ و سمور. این اقدام علاوه بر از بین بردن حیوانات مذکور لطمه زیادی نیز به سایر پستانداران گوشت خوار نظیر کفتار، روباه، شغال و همچنین برخی از پرندگان شکاری و لاشخورها وارد می سازد. برای مثال در اوایل دهه 1360 اکثر روباه های شنی و کفتارهای پارک ملی کویر به علت خوردن طعمه های مسمومی که توسط دامداران برای کشتن گرگ و پلنگ کار گذاشته شده بود تلف شدند. برخی بر این عقیده اند که یکی از عوامل انقراض ببر در ایران آغشته نمودن لاشه حیوانات شکار شده توسط این حیوان به سموم شیمیایی بوده است.
- استفاده از انواع تله ها برای گرفتن حیواناتی از قبیل سمور و روباه جهت استفاده از پوست آن ها، گرفتن قوچ و میش و آهو برای استفادده از گوشت و گرفتن گرگ و پلنگ برای معدوم کردن آن ها و همچنین گرفتن نوزاد پستانداران نیز از دیگر عوامل کاهش جمعیت های پستانداران ایران به شمار می روند.
موقعیت گونه ها از نظر طبقه بندی حفاظتی:
متأسفانه در حال حاضر آمار دقیق و قابل استنادی از جمعیت گونه های موود پستاندران وحشی در ایران و محدوده های پراکندگی آن ها در دست نیست، بنابراین اکثر طبقه بدی های حفاظتی انجام شده در مورد برخی از گونه های پستانداران ایران چه در ابعاد ملی و چه در ابعاد جهانی نمی تواند از اعتبار کافی برخوردار باشد. آنچه که مسلم است در حال حاضر به علت خریب بی سابقۀ زیستگاه ها و شکار مجاز و غیرمجاز حیوانات وحشی، جمعیت بسیاری از پستانداران ایران به شدت در معرض تهدید قرار گرفته است که از میان آنها می توان به کاهش چشمگیر برخی از خفاش ها، گربه سانان، راسوها و زوج سمان اشاره کرد.
متأسفانه با وجودی که اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) برخی از گونه های بومی ایران نظیر دو پای فیروز، حشره خورشوش، وُل کرمان و… را در لیست حیوانات در آستانه انقراض و یا در معرض خطر قرار داده است ولی هنوز اسامی آنها حتی در بین گونه های غیر حمایت شده ایران به چشم نمی خورد و اقدامی نیز در زمینه معرفی و حفاظت از آن ها انجام نمی گیرد.
به منظور آگاهی بیشتر از وضعیت حفاظتی پستانداران ایران، در این کتاب وضعیت طبقه بندی حفاظتی گونه های در معرض تهدید (Threatened) پستانداران ایران از نظر قوانین ملی (شکار و صید)، اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) و کنوانسیون تجارت بین المللی گونه های جانوران و گیاهان وحشی در معرض خطر انقراض و نابودی (CITES) با علائم اختصاری به شرح زیر در جلو اسم علمی هر گونه مشخص شده است.