مراسم عزاداری عشایر لرستان
شاید ارزش علمی پرداختن به سور وسوگ در لرستان به تنهایی به پژوهش گسترده وهمه جانبه مردم شناسی منطقه برابری کند. ارزشهای نهفته در این مراسم و بازشناسی کلیه شیوه ها وآداب آن می تواند از منابع عمده مطالعاتی در زمینه های تاریخی، جامعه شناختی و جز آن به شمارآید. تنوع ویژگی های قبیله ایی و رواج پاره ایی سنن و رسوم ریشه داروتاریخی که هنوز هم بین فرقه های مختلف منطقه کورسو می زند.اکنون که هجوم صنعت و ماشینیزم غرب قلل برافراشته جبال را نیز یکی پس از دیگری تسخیر نموده، ممکن است درنگ در مطالعات و باز یابی خمیر مایه تاریخی این سنت ها به خسران جبران ناپذیر منجر شده، نسل بعد از این منابع مهم وارزنده مطالعاتی محروم سازد.آنگاه که این برگ های زرین بر باد شود، کسی را بر یاد نخواهد ماند که چگونه پایگاه اجتماعی افراد گوناگون از اقشار مختلف مردم لرستان را در مضون اشعار مویه های محلی بازیابد ویا نقش چهره یا عملکرد فردی وابسته به قشری معین را برسنگ مزار او باز خواند.این خصیصه بویژه در مویه های لری بسیار برجسته وقوی است و در اشعار سوزناکمویه های لری در سوگ عزیزان سروده می شود، بازتاب می یابد. درمویه، هر نو گذشته ای به فراخور نقش و پایگاه اجتماعی اش ابیاتی آهنگین، ساده وسوزناک توصیف می شود و بدینسان قطرات اشکی که در اندوه عزیزی از دست رفته برگونه ها جاری می شود، بسان جریان آبی سرد، آتش درون بازماندگاه در غم نشسته را فرو می نشاند.
ابیات مویه تنها بازگو کننده صفات فردی نو گذشته نیست، بلکه همچنین معطوف به نقش و پایگاه اجتماعی او می باشد.زن کلابت را به لحاظ صلابت وتدبیرش در اداره ایل و کدبانو را به جهت زحمت تربیت فرزندان و نقش فعالش در گردش چرخ زندگی خانواده، آن هم بر تکیه بر نوع فعالیت (کشاورزی، دامداری، بافندگی و…) می شناسند. بزرگان ایل ورهبران قبیله به مثابه مردان جنگاور دشمن شکن و میر شکاران عقاب آسایی که قلل برافراشته در پی شکردن تسخیر کرده اند، توصیف می شود.مرثیه چوپانان از دست رفته متضمن شرح مرارت های درگیر شدن با انواع جانوران درنده وسخت کوشی وناکامی آنهاست. ابیات سوزناک سروده شده ودررسای مرگ کشاورزانی که بیشترین روزهای سال را صرف آبیاری، شخم زنی، بذرپاشی، درو وخرمن کوبی می کنند این مضامین را مرحله به مرحله در بر دارد.
اشعار مویه در کنار بیان فاجعه وجوهی از طبیعت را که بزرگترین منع الهام سرایندگان گمنام است، ارائه می دهند. محتوای کلامی مویه های لری علاوه بر بار علمی مطالعات ادبیات این دیار، از نظر بیان نقش میرزایان وملایان قبیله وذکر خصایص بارز مردم منطقه و سخاوت و درایت برخی از آنان وتوصیف نحوه فعالیت کسبه وپیشه وران و نوازندگان ودیگر گروههایی که در حاشیه می زنند، می تواند مورد عنایت ویژه قرار گیرد. تجسم زنده کلام مویه های لری، نقش سنگ گورستان های برجامانده در لرستان است که تجلی دیگریاز بیان این نقش وپایگاه اجتماعی افراد می باشد.بسیاری از این نقوش اگر نه به گستردگی محتوای اشعار مویه ها، ولی کم وبیش نزدیک به آن پایگاه وجایگاه اقتصادی و اجتماعی به خاک سپرده را بیان می کند. مجسمه شیر سنگی ایستاده برگور یک جوانمرد، مظهر دلاوری وپایمردی وجنگاوری است که به دفاع از آب وخاک آباء واجدادی در نبرد با مهاجمین شربت مرگ نوشیده است. هرچند این نقش، ریشه در اعماق تاریخی دارد وشیر در متولوژی اقوام وملل، مظهر قدرت است وچه بسا بازسازی نقش او نوعی طلسم تسلط بر این جانور نیرومند باشد.
عزاداری لرها جالب ومجلس ختمشان گاه سال ها به طول می انجامد و وقت ثابت ومعینی ندارد. قبیله ای که در روزهای اول فوت یک نفر از قبیله ای دیگر، فرصت آمدن وتسلیت گفتن را نداشته، چندماه بعد وگاهی چندسال بعد، اسبی زین کرده به نام “کتل” جلو انداخته وبه قول خود به پُرس (عزا) می روند وهنگام رفتن هدایایی نیز با خود به خانه متوفی برده و در واقع به مناسبت این ضایعه به بازمانده اش کمک می کنند.
نواهای که مختص عزاداری در بین لرها بوده است شامل:
۱. سحری (یاری) : که به هنگام فوت شخص رجسته ای اجرا می گردیده است و با نواختن این آهنگ به وسیله سرنا ودهل مرگ کسی اعلام می شده است.
۲. پاکتلی : که هنگام عزاداری اجرا می شود.
۳. رارا : این آهنگ که عده ای زن ومرد از دهات مختلف برای شرکت در سوگ کسی می آیند نواختن می شود وآنها با نوای رارا دست های یکدیگر را می گیرند ونوعی رقص در غم اجرا می گردد و درضمن اشعاری در توصیف مرده می خوانند، زنان نیز با مویه دسته جمعی اشعاری می خوانند که خیلی تاثیر آمیز است.
نکته دیگری لازم به ذکر می باشد اشاره به بعضی از آداب و رسوم در بین عشایر است که ارتباط مستقیمی با سیاه چادر دارد. از جمله در منطقه بختیاری نشین لرستان ، هنگامی که فردی از اعضای خانواده دار فانی را ترک می کند اعضای خانواده به نشان بیان درد و اندوه خود آب در ” تژگاه ” کرده ستون چادر را می کشند و به این ترتیب خانه را خراب می کنند. به نظر می رسد جمله ” اَکِ حونَه اَت دِرِمَ ” (ای کاش خانه ات خراب شود ) که در بین لرها به عنوان نوعی نفرین یا ناسزا به کسی گفته می شود ، از این مسئله نشات گرفته باشد زیرا بعد از مرگ هر کدام از خانواده بویژه اگر جوان وناکام باشد سیاه چادر را برپا نمی کنند و اگر فرد متوفی پدر، ولی یا قیم خانواد ه باشد به هنگام کوچ در مکانی که سیاه چادر برپا می شود مکعب مستطیل مرتفع از سنگ یا سنگ وسیمان به اندازه ۱/۵ تا ۲ متر به عنوان یاد بود در آنجا بنا می کنند. در بعضی مناطق دیگر ( مناطق لک زبان ) ، در زمان های نه چندان دور مثلا تا یک دهه پیش هنگامی که خبر مرگ کسی را می دادند مردان خانواده و اقوام وبویژه اقوام نزدیک ، گوشه ایی از پوشش سیاه چادر را پاره کرده وبه نماد عزا برتن می کردند. آداب و رسومی که گفته شد قبلا با شدت وحدت زیادی موبه مو اجرا می شده ولی امروزه با اینکه بسیاری از آنها هنوز وجود دارند ولی دیگرمانند گذشته کاملا اجرا نمی شوند.
منبع: ثبت میراث معنوی/ واحد کارآموزی/ زینب حاجری